گاهی وقت ها، گفت و گویی شبانه

اینجا قرار است، شخصی ترین تجربه ی من برای گفتن باشد، از در دوردست بودن... فعلا!

گاهی وقت ها، گفت و گویی شبانه

اینجا قرار است، شخصی ترین تجربه ی من برای گفتن باشد، از در دوردست بودن... فعلا!

زیاد پیش می آد که حس می کنم که چیزی ندارم برای ادامه، که انگیزه ام، انرژی ام و تمام خواسته هایم برای زندگی کم رنگ و بی جان و نفس اند.

اما هر بار که یادم می آید که قرار بود  یعنی با خودم قرار گذاشته بودم که زندگی کردن را یاد بگیرم حس می کنم باید بلند شم و برم پیدایش کنم... این حسی که می گوید تو زنده ای و باید راضی کننده زندگی کنی را!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد